" سلام بر شما ... از این که از مظهر عدالت - توطئه هاي خائنانه معاويه بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

مطالب پیشین
پیوند دوستان


 

در اين تحقيق نگارنده برآنست با نگاهي کوتاه به وقايع پس از رحلت پيامبر اسلام (ص) و وضعيت حاکم بر جامعه اسلامي تا سال 60 هجري قمري را مورد بررسي قرار دهد تا مخاطب خود را به علت اصلي قيام سيد الشهداء و ثمره ي آن رهنمون سازد .
در اين راستا اشاراتي به شيوه هاي غلط حکومتي خلفاي غاصب و حکومت معاويه و يزيد شده است ؛ همچنين سعي شده تا با بررسي زندگي و ويژگي هاي شخصيتي معاوية بن ابوسفيان و يزيد بن معاويه ماهيت پليد آنان را بيش از پيش آشکار نمايد ؛ تا از اين رهگذر با نگاهي نو و از زاويه اي ديگر به انگيزه هاي امام حسين عليه السلام از قيام خود بنگريم .
ضمنا ذکر اشارات کوتاه به شيوه زندگي آن امام همام در اين مختصر از آن جهت است که علت عدم بيعت امام عليه السلام با يزيد مورد بررسي دقيق تر قرار گيرد ؛ تا علل و جايگاه و اهميت شهادت امام حسين عليه السلام در پايداري اسلام و دستاورد هاي آن قيام خونين در رسوايي هيات حاکمه به اندازه وسع نگارنده ،مورد تبيين قرار بگيرد .
کليد واژه : امام حسين (ع) ؛ شهادت ؛ پايداري اسلام .

مقدمه :
 

هدف خداوند متعال از ارسال رسل و انزال کتب ، رشد معنوي و فکري انسان ها و رساندن آن ها به قله هاي تکامل مي باشد. در اين راستا پيامبران الهي با تلاش و مجاهدت هاي چشمگير خود ، رهبري و هدايت جامعه را بر عهده گرفتند و از طرف مخالفان مورد اذيت و آزار قرار گرفتند . در بين همه پيامبران حضرت محمد (ص) بيش از ديگران متحمل اذيت و آزار شدند تا جايي که فرمودند : هيچ پيامبري مانند من اذيت نشد.(1)
پس از پيامبر خاتم حضرت محمد (ص) ، خداوند مسئوليت هدايت جامعه را بر عهده جانشينان آن حضرت قرار دادند . که آياتي از قرآن و رواياتي از حضرت محمد(ص) بيانگر اين واقعيت مي باشد . قرآن مي فرمايد: پيامبر اسلام در غدير ماموريت يافت پيام مهمي را به مردم ابلاغ نمايد(2) و آن پيام چيزي نبود غير از خبر انتصاب حضرت علي (ع) به ولايت و خلافت مسلمين پس از پيامبر اسلام.
در آن روز پيامبر (ص) همه حاجيان که در حال بازگشت از سفر حج بودند را در جايي به نام غدير خم جمع نمود و پس از سخناني بحث خلافت و جانشيني حضرت علي (ع) و يازده فرزند حضرت علي (ع) را مطرح نمودند و فرمودند: من کنت مولي فهذا علي مولي، اللهم و ال من والا و عاد من عادا و انصر من نصر واخذل من خذله.(3)
پيامبر با توجه به اهميت موضوع ولايت و رهبري ، از حاضرين بيعت گرفتند. تاريخ شهادت مي دهد اولين کساني که اين منصب را به حضرت علي (ع) تبريک گفتند ابوبکر و عمر بودند، که پس از رحلت جانسوز پيامبر(ص) باطن خود را آشکار نموده و به مخالفت با فرمان خدا و رسولش پرداختند و خلافت حضرت علي(ع) را غصب کردند و مانع رشد و تکامل امت اسلامي شدند . بلکه بهتر بگوئيم باعث انحطاط و سقوط افکار و عقايد مردم شدند و جامعه اي که تحت رهبري پيامبر اسلام افکار و عقايد دوران جاهلي را کنار گذشته بود و با فرهنگ ايثار و شجاعت و شهادت و از خود گذشتگي خوي گرفته بودند.
وقتي تحت سرپرستي خلافت غاصبانه قرار مي گيرند و اين غصب خلافت بستري مناسب را فراهم مي کند براي حکومت بني اميه . نتيجه اش اين مي شود که مردم جامعه تبديل مي شوند به عناصري دنيا طلب ، خودخواه ، ترسو، جاه طلبو و محافظه کار که حاضر بودند براي حفظ منافع دنيوي و شخصي خود دست به هر کار بزنند . حتي حاضر مي شوند در مقابل فرزند پيامبرشان بايستند و او را به شهادت برسانند و فرزندانش را به اسارت ببرند و اموالش را غارت کنند.
وچه زيبا فرمودند پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) : الناس علي دين ملوکهم(4) وقتي زمام امور در دست نا محرمان و نا اهلان قرار گيرد جامعه اسلامي سرنوشتي غير از اين نخواهد داشت. وقتي جامعه از نعمت سرپرستي الهي همچون حضرت علي (ع) محروم بماند چه انتظاري بايد داشت همان علي (ع) که پيامبر (ص) در توصيف او فرمودند : انت مني بمنزله هارون من موسي الا انه لا بني بعدي.(5)
يکي از نتايج غصب خلافت حاکميت بني اميه بر جامعه اسلامي است همان گروهي که در مقابل پيامبر ايستادند و از اسلام و مسلمين سيلي محکمي خوردند و در پي فرصت مناسبي بودند تا از اسلام و مسلمين انتقام بگيرند.
با نگاهي کوتاه به تاريخ در مي يابيم که معاويه ابن ابي سفيان در طول 40 سال تسلط بر شام چگونه خلافت ساده زمان پيامبر اسلام(ص) را تبديل نمود به يک سلطنت و حکومت پادشاهي همچون حکومت پادشاهان روم. مردمي که پس از رحلت پيامبر اسلام آورده بودند و پيامبر را درک نکرده بودند او را نديده بودند ، ساده زيستي او را لمس نکرده بودند گمان مي کردند پيامبر هم مثل معاويه حکومت مي کرد.
معاويه با همدستي افرادي مثل عمروعاص دست به يک سري تبليغات جهت دار و مسموم زدند و با اموال بيت المال بعضي از راويان حديث را فريب دادند و مرعوب خود نمودند و با ترفندهاي خاصي مردم را اغوا نمودند و آنان را همراه خود نمودند و بدينوسيله مردم را با بغض و کينه حضرت علي (ع) و فرزندان او تربيت کردند و کار را به جايي رساندند که تمام خطباي جمعه در نمازهاي جمعه در سراسر بلاد اسلامي علنا حضرت علي (ع) را لعن مي کردند و اکنون با روي کار آمدن يزيد ديگر جاي درنگ نيست و بايد تحولي صورت گيرد.

شجره ملعونه بني اميه در قرآن
 

و ما جعلنا الرويا التي اريناک الا فتنه للناس و الشجره الملعونه في القران و نخو فهم فها يزيد هم الا طغيانا کبيرا(6)
مفسران عموما در تفسير اين آيه نوشته اند: رسول اکرم (ص) در خواب ديدند ميمونها بر منبر او بالا مي روند . حضرت سخت متاثر شدند ، جبرئيل نازل شد و خواب را تعبير نمود و گفت: بني اميه بر بني هاشم غلبه مي کنند و از منبر پيامبر بالا مي روند ، آن ها شجره ملعونه هستند . روايت شده از اين تاريخ ديگر کسي خنده بر لب پيامبر اسلام نديد.(7)

نسب بني اميه
 

اميه بنده اي رومي بود، عبد شمس او را خريداري و به رسم عرب در جاهليت او را پسر خود قرار داد و شاهد اين مدعا کلام حضرت علي (ع) است در يکي از نامه هايش به معاويه که مرقوم فرمودند:
«ليس اميه کهاشم ولا حرب کعبد المطلب و لا ابوسفيان کابي طالب و لا المهاجر کا الطليق و لا الصرير کاللصيق»(8)
به تصريح دانشمندان مانند محمد عبده در شرح نهج البلاغه صرير کسي را گويند که صحيح النسب باشد ، و لصيق کسي است که بيگانه باشد و او را به فاميل و قبيله چسبانده باشند.
اميه مرد بد نامي بود که متعرض زنان مي شد و به فحشا و زنا معروف بود و کسي بود که به ده سال جلاي وطن و ترک مکه محکوم شد و به شام رفت.

خاندان بني اميه
 

در ميان تمام کساني که در مقابل دعوت اسلام به توحيد و خداپرستي عناد ورزيده و لجوجانه مخالفت کرده و مقاومت نشان دادند ، ابوسفيان فساد و عنادش از ديگران بيشتر بود ، براي خاموش کردن انوار آفتاب اسلام تلاش کرد و در جنگ بدر و احد و خندق سردار لشگر کفر بود.
ابوسفيان و خانواده اش آنچه توانستند بيغمبر (ص) را آزار دادند و از شرک و کفر پشتيباني کردند. در جنگ بدر سه تن از فرزندانش معاويه ، حنظله و عمرو شرکت داشتند. علي (ع) حنظله را کشت و عمرو را اسير کرد و معاويه گريخت و آنچانان فرار کرد که وقتي به مکه رسيد پاهايش ورم کرده بود و تا دو ماه خود را معالجه مي کرد.(9)
زمخشر مي گويد : ابوسفيان مردي بود کوتاه قامت و بد شکل و صباح که مزدور و اجير ابوسفيان بود از طراوت جواني برخوردار بود . هند (زن ابوسفيان) اين جوان را به نظر خريدار نگاه کرد ، عاقبت نتوانست خود داري کند و او را به سوي خويش دعوت کرد و اين روابط نا مشروع در حدي بالا گرفت که پاره اي از مورخان معتقدند علاوه بر معاويه ، عتبه فرزند ديگر ابوسفيان از صباح بوده است.

هند جگر خوار
 

مادر معاويه در تاريخ به هند جگر خوار معروف است.(10) دشمني اين زن با پيامبر (ص) به مراتب از دشمني ابوسفيان با پيامبر (ص) شديدتر بوده.

شجره ملعونه از زبان پيامبر (ص)
 

قال رسول الله (ص) : اذا رايتم معاويه علي منبري فاقتلوه(11)

معاويه در زمان حضرت علي (ع)
 

معاويه مدت ها قبل از خلافت حضرت علي (ع) مقدمات خلافت را براي خود در شام تهيه ديده بود زيرا او توسط خليفه دوم درشام منصوب گرديده بود و خليفه سوم اختيارات گسترده اي به معاويه داده بود . وقتي امام علي (ع) به خلافت رسيد ، فرمان عزل او را صادر کرد ، نتيجه اين فرمان آن شد که سپاه عراق و شام در سرزميني به نام « صفين» به نبرد پرداختند و معاويه با نيرنگ خاصي در ميان سربازان امام اختلاف و شورش پديد آورد و سپاهيان امام که فريب معاويه را خورده بودند امام را مجبور به پذيرش حکميت ابو موسي اشعري و عمرو عاص نمودند که آنان درباره مصالح اسلام و مسلمين تبادل نظر کنند و اعلام راي نمايند و ابوموسي اشعري فريب عمروعاص را خورد و حکميت به نفع معاويه به پايان رسيد. سپس همانهائي که حکميت را بر امام تحميل کرده بودند بر ضد امام خروج کردند که نتيجه آن جنگي شد که خوارج نهروان بر ضد امام به راه انداختند و امام در اين نبرد پيروز گشت ولي کينه ها در دل ها نهفته ماند اين جنگ در سال 38 هجري واقع شد. و يکي از بازماندگان خوارج به نام عبدالرحمن بن ملجم مرادي در سال 40 هجري امام را به شهادت رسانيد.

معاويه ناقض دستور خداوند و پيامبر
 

خداوند در قرآن کريم دوستي ذوي القربي را واجب فرموده و آن را پاداش رسالت قرار داده. امام علي (ع) و امام حسن(ع) دو نفر از ذوي القربي هستند.
معاويه کسي است که به دستور او ده ها سال بر بالاي منابر حضرت علي (ع) را لعن و نفرين مي کنند. همان کسي که خداوند دستور محبت و دوستي او را صادر نمود.
معاويه کسي است که براي کشتن امام حسن(ع) پاداش تعيين مي کند و مزدوران معاويه در حال نماز امام را مورد اصابت تير قرار مي دهند و حضرت که زره در تن داشت تير به او صدمه اي وارد نميکند و سپس آن حضرت مورد اصابت شمشير قرار مي گيرد.
معاويه کسي است که دستور قتل امام حسن (ع) را صادر مي کند و همسر امام را فريب داده برايش مبالغ هنگفتي درهم و دينار مي فرستد و او را تشويق به کشتن امام مي کند و سرانجام اين نقشه شيطاني بواسطه مسموم نمودن آن حضرت اجرا مي شود.

معاويه در زمان امام حسن (ع)
 

پس از شهادت حضرت علي (ع) آغاز امامت امام مجتبي عليه السلام با قيام و اعلان جنگ و تهيه لشگر عليه معاويه شروع مي شود و سپس امام با درک عميق اوضاع و شرايط جامعه اسلامي و رعايت مصالح روز مجبور به پذيرش صلح مي شود.امام پس از دريافت پيشنهاد صلح از طرف معاويه درقسمتي از سخنراني خود خطاب به سپاهيان خود چنين مي فرمايند:
معاويه پيشنهادي به ما کرده است که دور از انصاف و بر خلاف هدف بلند و عزت ما است. اينک اگر آماده جنگ در راه خدا هستيد بگوئيد تا با او به مبارزه برخيزيم و با شمشير پاسخ او را بدهيم و اگر طالب عافيت و زندگي هستيد اعلام کنيد تا پيشنهاد او را بپذيريم و رضايت شما را تامين کنيم.
سخن امام که به اينجا رسيد مردم از هر طرف فرياد زدند : «البُقيه ، البُقيه» ما زندگي مي خواهيم ، ما مي خواهيم زنده بمانيم!!
سپاهيان امام حسن (ع) مردمي غير قابل اعتماد بودند و هر روز زير پرچمي گرد مي آمدند و همواره تابع وضع موجود و قدرت روز بودند و به اصطلاح نان را به نرخ روز مي خوردند بر اساس همين روحيه بود که همزمان با بحران آرايش سپاه و بسيج نيروهاي طرفين ، عده اي از روساي قبايل و لفراد وابسته به خاندان هاي بزرگ کوفه به امام خيانت کرده و به معاويه نامه ها نوشتند و تاييد و حمايت خود را از حکومت معاويه ابراز نمودند و مخفيانه او را براي حرکت به سوي عراق تشويق کردند و تضمين نمودند که به محض نزديک شدن معاويه ، امام را تسليم او نمايند يا ترور کنند.معاويه نيز عين نامه ها را براي امام مجتبي (ع) فرستاد و پيغام داد که چگونه با اتکا به چنين افرادي حاضر به جنگ با وي شده است.
فرماندهان سپاه امام حسن (ع) نيز افرادي خائن بودند. مثلا عبيداله بن عباس يکي از فرماندهان سپاه امام بود که با دوازده هزار نفر به قصد جنگ با معاويه کوفه را ترک کردند ولي طولي نکشيد که به امام گزارش رسيد عبيداله با دريافت يک ميليون درهم از معاويه به همراه هشت هزار از سپاهيان به معاويه پيوسته است.


 

معاويه تنها به خريدن «عبيداله» اکتفا نکرد، بلکه به منظور ايجاد شکاف و اختلاف و شايعه سازي در ميان ارتش امام مجتبي (ع) به وسيله جاسوسان و مزدوران خود ، در ميان لشگر امام شايع مي کرد که «قيس بن سعد» فرمانده مقدمه سپاه امام مجتبي (ع) با معاويه سازش کرده و در ميان سپاه قيس نيز شايع مي ساخت که امام با معاويه صلح کرده است !
کار به جايي رسيد که معويه چند نفر از افراد خوش ظاهر را که مورد اعتماد مردم بودند به حضور امام فرستاد . اين عده در اردوگاه «مدائن» با حضرت مجتبي (ع) ملاقات کردند و پس از خروج از چادر امام (ع) در ميان مردم جار زدند : خداوند به وسيله فرزند پيامبر (ص) فتنه را خواباند و آتش جنگ را خاموش ساخت . حسن بن علي (ع) با معاويه صلح کرد و خون مردم را حفظ نمود!
مردم که به سخنان آنان اعتماد داشتند ، در صدد تحقيق بر نيامدند و سخنان آن ها را باور کرددند و بر ضد امام شورش کردند و به خيمه امام حمله ور شدند و آنچه در خيمه بود به يغما بردند و در صدد قتل امام برآمدند و آنگاه از چهار طرف متفرق شدند.

معاويه پيمان شکن
 

پس از امضاء صلح نامه توسط معاويه طولي نکشيد که معاويه چهره واقعي خود را نشان داده و صلح نامه را پاره کرد و علنا اعلام کرد که صلح نامه زير پاي من است يکي از مواد صلح نامه لغو صب حضرت علي (ع) بود از ديگر مواد صلح نامه اين بود که معاويه حق ندارد براي خود جانشين تعيين کند . يکي ديگر از مواد صلح نامه اذيت و آزار نرساندن به شيعيان حضرت علي (ع) بود.

قتل عام شيعيان به دستور معاويه





ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 16 مهر 1395 

 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به مظهر عدالت می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون